شرح و تفسیر زیارت امین الله
زیارت امین الله بحث سندشناسانه زیارت امین الله، زیارت امام معصوم است برای امام معصوم ـ علیه السلام ـ که به سندهای بسیار معتبر از جابر روایت شده که جابر، از امام محمد باقر ـ علیه السلام ـ که امام زین العابدین ـ علیه السلام ـ به زیارت امیرالمؤمنین آمده و نزد قبر آن حضرت ایستاد و گریست.1 و این زیارت نامه را خوانده است. مرحوم محدث قمی(ره) زیارت امین الله را به عنوان دومین زیارت امام علی ـ علیه السلام ـ نقل کرده، است... سند اول:بحارالانوار مرحوم علامه مجلسی(ره) در بحار می فرماید: ما این زیارت را از چند جهت نقل کردیم و تکرار نمودیم: 1. از جهت اختلاف الفاظ. 2. دیگر آن که این زیارت از نظر سند صحیح ترین زیارت ها است. 3. از نظر مورد و جاهایی که می توان آن را خواند، از همه آن ها عمومی تر است و در همه جا می توان آن را خواند.2 سند دوم:کتاب کامل الزیارات در کتاب شریف «کامل الزیارات» و مفاتیح الجنان و... نیز این زیارت نقل شده است.3 امام سجاد با دو حالت و کیفیت این زیارت را در کنار قبر حضرت امیر ـ علیه السلام ـ قرائت کرد. 1. بخش اول این زیارت را در حال ایستاده و در حال گریه خواند.2. و بخش دوم آن را یعنی از قسمت «اللهم اِنَّ قلوبَ المخبتین الیک و الهِةٌ...» صورت مبارک خود را بر قبر امام علی ـ علیه السلام ـ گذاشت و بقیة زیارت را خواند.4 در واقع امام سجاد ـ علیه السلام ـ با این متن کوتاه درس های بزرگی را به همة انسان های وارسته و خدا جوی یاد داده است. 1. درس توحید. 2. درس امامت و ولایت. 3. درس اخلاق و تعلیم و تربیت. 4. درس ادب و تواضع و... نتیجه اینکه سند این زیارت در نهایت اعتبار می باشد. شرحی بر زیارت امین الله در زیارت امین الله ما با یک کلاس آموزشی نحوه زیارت مواجه میشویم. ما چند شماره قبل در خیمه به مفهومشناسی زیارت پرداختیم که عزیزان میتوانند برای مبسوط بحثها به آنجا مراجعه نمایند. سه مقام که انسان زائر با آن یک زیارت را به سرانجام میرساند در زیارت امین الله مدنظر است. مقام نخست:(ادب ورود) یعنی هنگام ورود مراقب باشیم که با چه سخنی و با چه ادب گفتاری وکرداری با امام مواجه شویم واو را با چه صفاتی به او سلام دهیم. مقام دوم:(ادب حضور) که مربوط به زمانی است که شخص زائر رنج سفر را بدان سبب بر خود هموار ساخته که همانا سخن گفتن و تجدید عهد کردن با امام خویش است. مقام سوم ):ادب وداع) که اشاره به زمان خداحافظی دارد. در اینجا به توشیح هر کدام از این مقامها پرداخته و به شرح برخی کلید واژه های آن می پردازیم. 1. ادب ورود ابتدا اینگونه به امام سلام می دهیم. «اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا امینَ اللَّهِ فى اَرْضِهِ وَحُجَّتَهُ عَلى عِبادِهِ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَمیرَ الْمُؤْمِنینَ» تعبیر به امین و امانت داری در زیارات با تعابیر مختلفی آمده است از جمله در فقراتی از دعای عرفه امام حسین(ع) آنجاکه می فرماید :« رَبِّ صَلِّ عَلى أَطائِبِ أَهْلِ بَیْتِهِ الَّذینَ... وَ جَعَلْتَهُمْ... خَزَنَةَ عِلْمِکَ وَ حَفَظَةَ دینِکَ» اصطلاح «امین الله» ازکلیدواژگان آغازین زیارت است و آنچنان از درجه اهمیت برخوردار است که نام زیارت برگرفته از همین اصطلاح است. ابتدا ساختار ظاهری این عبارت را با هم بررسی می کنیم.امین که صفت مشبهه از واژه «أمن» و امنیت است و به شخص یا وسیله ای اطلاق می شود که از امانتی چه مادی و چه معنوی به خوبی مراقبت نماید که در بحثهای اخلاقی ومتون فقهی مفصل بدان پرداخته شده است. نکته بعدی درباره نوع اضافه ای است که در اینجا مطرح است یعنی اضافه شدن لفظ امین به الله که اگر بنا بر ظاهرگرایی اشعریون معنا شو نتیجه ای جز اینکه خداوند در حد یک موجودی ضعیفتر از انسان تنزل خواهد نمود(نعوذبالله) اما در اینگونه مواقع طبق سنت امامان شیعه باید ظاهر را به معنایی باطنی تاویل برد بدین صورت که ما ناگزیریم از اینکه واژه «حق» را در تقدیر بگیریم. که دراین صورت امام وظیفه ای دارد و ان این است که باید امانتدار حق خداوند بر روی زمین باشد که مبادا حقی که همانا عبادت و بندگی اوست و اجرای فرامینش پایمال شده و در امانت او خیانتی صورت پذیرد. آیه ی شریفه ی قرآن می فرماید:« إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَینَ أَنْ یحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ کَانَ ظَلُومًا جَهُولًا؛ ما امانت (تعهد، تکلیف، و ولایت الهیه) را بر آسمانها و زمین و کوهها عرضه داشتیم، آنها از حمل آن سر برتافتند، و از آن هراسیدند؛ اما انسان آن را بر دوش کشید؛ او بسیار ظالم و جاهل بود، (چون قدر این مقام عظیم را نشناخت و به خود ستم کرد)!5 عبارت بعدی که به امام با این عنوان عرض سلام وادب می شود «حجت الله علی عباده» است. بسیاری از مترجمان چه در اینجا وچه در حدیث معروف از امام صادق (ع)6 بدینجا که رسیده اند صرفا به ارائه معنای تحت اللفظی اکتفا نموده اند وحال آنکه واژه «حجت» چندین معنای مختلف دارد از قبیل؛ دلیل،برهان،نمودار. بینة. لجاج، سلطان،قطب صوفیه،امام دوازدهم و ...7 اما به نظر می رسد «حجت» به معنای دلیلى که به وسیله آن بر طرف مقابل احتجاج مى شود و سبب غلبه بر او مى گردد مد نظر است. چنانکه در تفسیر آیه شریفه:«قُلْ فَلِلّهِ الْحُجَّةُ الْبالِغَةُ» 8روایت شده است که روز قیامت بنده اى آورده مى شود و به او گفته مى شود:«هَلاّ عَمِلْتَ؛ چرا عمل نکردى؟»اگر بگوید نمى دانستم، به او گفته مى شود :«هَلاّ تَعَلَّمْتَ؛چرا نیاموختى؟».و این حجت بالغه است. در کافى از حضرت امیرالمؤمنین، علیه السّلام، روایت است که فرمود: «اَللّهُمَّ اِنَّکَ لا تُخْلی أَرْضَکَ مِنْ حُجَّة لَکَ عَلى ما خَلْقِکَ؛ خدایا قطعا تو خالى نمى گذارى زمینت را از حجتى از طرف تو بر آفریدگانت»9 2. ادب حضور الف:معرفی امام(معرفت) اَشْهَدُ اَنَّکَ جاهَدْتَ فِى اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَعَمِلْتَ بِکِتابِه وَاتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِیِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَآلِهِ حَتّى دَعاکَ اللَّهُ اِلى جِوارِهِ فَقَبَضَکَ اِلَیْهِ بِاخْتِیارِهِ وَاَ لْزَمَ اَعْدائَکَ الْحُجَّةَ مَعَ مالَکَ مِنَ الْحُجَجِ الْبالِغَةِ عَلى جَمیعِ خَلْقِهِ. به چهار مرحله ی زندگی امام رضا(ع) و تمامی امامان معصوم(س)10 اشاره دارد. 1. جهاد در راه خدا با تمام وجود 2. عمل به گفتار خود یا مطابقت کردار با گفتار 3. پاسداری از سنت رسول الله(ص) 4. نیل به مقام شهادت انسان زائر در این مقام شروع به مرور زندگانی معصومین(ع) می نماید تا از این رهگذر به برنامه عملی برای بهتر زیستن خویش دست یابد. . ب:بیان حوائج کلی(حوائج معنوی) اَللّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسى مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِکَ راضِیَةً بِقَضاَّئِکَ مُولَعَةً بِذِکْرِکَ وَدُعاَّئِکَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ اَوْلِیاَّئِکَ مَحْبُوبَةً فى اَرْضِکَ وَسَماَّئِکَ، صابِرَةً عَلى نُزُولِ بَلاَّئِکَ شاکِرَةً لِفَواضِلِ نَعْماَّئِکَ ذاکِرَةً لِسَوابِغِ آلا ئِکَ مُشْتاقَةً اِلى فَرْحَةِ لِقاَّئِکَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوى لِیَوْمِ جَزاَّئِکَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ اَوْلِیاَّئِکَ مُفارِقَةً لاَِخْلاقِ اَعْدائِکَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْیا بِحَمْدِکَ وَثَناَّئِکَ. در این فقره به چند کلیدواژه برخورد می کنیم. عبارت«فَاجْعَلْ نَفْسى مُطْمَئِنَّةً» ریشه در آیه 27 سوره فجر دارد «یا أَیتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ» واژگان بعدی« قضا » و«قدر» هستند که انحراف از همین دو اعتقاد دینی مسلمانان را به جبر وتفویض سوق داد ولی شیعه برساحل امن« امر بین الامرینِ» اهل بیت(ع) به آنچنان آرامشی دست یافته است دل او به هر تغییری و هر تکانی به لرزه نمیافتد. خواسته بعدی شخص زائر محبوبیت ومقبولیت اجتماعی است که خداوند متعال نسخه آنرا چه زیبا پیچیده اند. «قُلْ إِنْ کُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِی یحْبِبْکُمُ اللَّهُ بگو[ای پیامبر] اگر خدا را دوست دارید از من پیروی کنید تا خدا دوستتان بدارد.»11 یعنی لازمه مقبولیت اجتماعی محبوب شدن در نزد خداوند است ولازمه محبوب شدن در نزد خداوند اطاعت از رسول اوست. مسأله بعدی ابتلائاتی است که مردم در طول زندگی باآن دست به گریبانند که در این مورد نیز خداوند می فرماید: « یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ؛ ای کسانی که ایمان آوردهاید از شکیبایی و نماز یاری جویید زیرا خدا با شکیبایان است.12 در ادامه ما در زیارت به این موضوع توجه داده می شویم که علاوه بر آنکه شکر نعمت واجب است یاد آوری نعماتی که به ما ارزانی شده نیز واجب است. در سه مورد خداوند متعال قوم بنی اسرائیل را به نعمتهایی که به آنها داده شده متذکر می شود.13 خواسته بعدی فراهم کردن توشه تقواست که باز در قرآن می خوانیم؛« وَتَزَوَّدُوا فَإِنَّ خَیرَ الزَّادِ التَّقْوَى وَاتَّقُونِ یا أُولِی الْأَلْبَابِ، یعنی ای صحبان خرد توشه و زاد تهیه کنید که بهترین توشه پرهیزگاری است.14 ج:بیان مقدمات فراهم آمدن حوائج(یادآوری نعمات الهی) اَللّهُمَّ اِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتینَ اِلَیْکَ والِهَةٌ وَسُبُلَ الرّاغِبینَ اِلَیْکَ شارِعَةٌ وَاَعْلامَ الْقاصِدینَ اِلَیْکَ واضِحَةٌ وَاَفْئِدَةَ الْعارِفینَ مِنْکَ فازِعَةٌ وَاَصْواتَ الدّاعینَ اِلَیْکَ صاعِدَةٌ وَاَبْوابَ الاِْجابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَدَعْوَةَ مَنْ ناجاکَ مُسْتَجابَةٌ وَتَوْبَةَ مَنْ اَنابَ اِلَیْکَ مَقْبُولَةٌ وَعَبْرَةَ مَنْ بَکى مِنْ خَوْفِکَ مَرْحُومَةٌ وَالاِْغاثَةَ لِمَنِ اسْتَغاثَ بِکَ مَوْجُودَةٌ وَالاِْعانَةَ لِمَنِ اسْتَعانَ بِکَ مَبْذُولَةٌ وَعِداتِکَ لِعِبادِکَ مُنْجَزَةٌ وَزَلَلَ مَنِ اسْتَقالَکَ مُقالَةٌ وَاَعْمالَ الْعامِلینَ لَدَیْکَ مَحْفُوظَةٌ وَاَرْزاقَکَ اِلَى الْخَلائِقِ مِنْ لَدُنْکَ نازِلَةٌ وَعَواَّئِدَ الْمَزیدِ اِلَیْهِمْ واصِلَةٌ وَذُنُوبَ الْمسْتَغْفِرینَ مَغْفُورَةٌ وَحَواَّئِجَ خَلْقِکَ عِنْدَکَ مَقْضِیَّةٌ وَجَواَّئِزَ السّآئِلینَ عِنْدَکَ مُوَفَّرَةٌ وَ عَواَّئِدَ الْمَزیدِ مُتَواتِرَةٌ وَمَواَّئِدَ الْمُسْتَطْعِمینَ مُعَدَّةٌ وَمَناهِلَ الظِّماَّءِ مُتْرَعَةٌ «قُلُوبَ الْمُخْبِتینَ اِلَیْکَ والِهَة» دلهای فروتنان به درگاهت حیران است. یعنی که خداوند به نیاز آگاهتر است از خودمان. چرا که بیشتر مواقع ما چیزی را طلب می کنیم و بعدها خدا را شکر می کنیم که برآورده نشد.چون در تشخیص نیاز و مصلحت خویش دچار خطا می شویم. وَسُبُلَ الرّاغِبینَ اِلَیْکَ شارِعَةٌ رغبت یعنی علاقه ی قلبی. و در بحث مهدویت یکی از موانع ظهور امام عصر(عج) این است که ما حضرت را برای خودش نمی خواهیم بلکه او را برای خودمان و برای حاجات دنیایی مان می خواهیم. با وجود اینهمه ندبه و ناله، اگر مردم راغب بودند،قطعا حضرت حجت(عج) آمده بود. یعنی در مقام حاجت خواهی خود را نبینیم هر چه دوست پسندد را پسندیم. مولعة بذکرک و دعائک که ذکر را می توان ذکر گفتاری گرفت که همانا ترنم زبان به اذکار و اوراد است که بسیار زیبا در دعای کمیل به ان اشاره شده است. «اَسْئَلُکَ بِحَقِّکَ وَ قُدْسِکَ ....اَنْ تَجْعَلَ اَوْقاتى مِنَ اللَّیْلِ وَالنَّهارِ بِذِکْرِکَ مَعْمُورَةًوَ بِخِدْمَتِکَ مَوْصُولَةً»15 3. ادب وداع اَللّهُمَّ فَاسْتَجِبْ دُعاَّئى وَاقْبَلْ ثَناَّئى وَاجْمَعْ بَیْنى وَبَیْنَ اَوْلِیاَّئى بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَعَلِىٍّ وَفاطِمَةَ وَالْحَسَنِ وَالْحُسَیْنِ اِنَّکَ وَلِىُّ نَعْماَّئى وَمُنْتَهى مُناىَ وَغایَةُ رَجائى فى مُنْقَلَبى وَمَثْواىَ اَنْتَ اِلهى وَسَیِّدى وَمَوْلاىَ اِغْفِرْ لاَِوْلِیاَّئِنا وَکُفَّ عَنّا اَعْداَّئَنا وَاشْغَلْهُمْ عَنْ اَذانا وَاَظْهِرْ کَلِمَةَ الْحَقِّ وَاجْعَلْهَا الْعُلْیا وَاَدْحِضْ کَلِمَةَ الْباطِلِ وَاجْعَلْهَا السُّفْلى اِنَّکَ عَلى کُلّ ِشَى ءٍْ قَدیرٌ. معرفی کتاب جهت مطالعه بیشتر شرح و تفسیر زیارت امین الله از سید هاشم رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1379
- ۹۳/۱۱/۱۹